دريغا از افول خانه انديشمندان علوم انساني
غلامرضا غفاري
در روزهاي آخر هفته گذشته انتشار خبر ابطال قرارداد ملك و فضاي در اختيار خانه انديشمندان علوم انساني كه به عنوان نهادي مدني فعاليتهاي درخشان و موثري در دهه اخير از خود نشان داده موجب تعجب و نگراني كنشگران علمي و فكري شده است. انديشمنداني كه سودايي جز گسترش بساط گفتوگو و انديشه در باب انسان، جامعه، تاريخ هنر و مواريث فرهنگي و ديني ندارند؛ و به راستي خاك اين سراي كهن را سبز و آراسته ميخواهند. اميد بر آن داريم با ورود و تدبير مسوولان محترم اين سراي اميد عالمان علوم انساني با رونقي هرچه فزونتر فعاليتهاي موثر و راهگشاي خود را در سپهر انديشه استمرار بخشد. اريك كلاينبرگ جامعهشناس و روانشناس اجتماعي كه در ايران با كتاب معروفش تحت عنوان«كاخهايي براي مردم» با عنوان فرعي «زيرساختهاي اجتماعي مبارزه با، نابرابري قطبي شدن و افول حيات مدني» شناخته ميشود، زيرساختهاي اجتماعي را به معناي مكانهاي فيزيكي و سازمانهايي كه شيوه تعامل مردم را شكل ميدهند دانسته به زعم او كتابخانههاي عمومي، مدارس، پاركها، باشگاهها، زمينهاي بازي، استخرهايشنا ،پيادهروها، مساجد، امامزادهها و... زيرساختهاي اجتماعي هستند. جاهايي كه در آنها زندگي اجتماعي و باهم و در كنار هم بودن جريان پيدا ميكند اينها كاخهايي براي مردم هستند. در نبود يا تعطيلي و از رونق انداختن آنها غرق شدن در زندگي خصوصي ، انزوا و گوشهگيري، تنهايي، تضعيف شبكهها و پيوندها، كاهش اعتماد و افول مدنيت تقويت ميشود.پر پيدا است در زمانهاي كه باد گسستن از جمع خلوتگزيني و افول زندگي جمعي و مدني آهنگي تند و تيز دارد؛ كه نشانههاي آن را ميتوان در فزوني ميل به مهاجرت، زندگي انجمني لرزان و كمرمق، مشاركت پايين اجتماعي و سياسي، كاهش اعتماد و سرمايه اجتماعي ديد. بديهي است كه خرد حكم ميكند در چنين شرايط سخت نبايد كورسوهاي اميد را در معرض باد خاموشي و فراموشي قرار داد..
بلكه بر كمسويي شمعهاي روشن بيفزاييم و درصدد تكثير و فروزانتر شدن آنها برآييم. خانه انديشمندان علوم انساني به گواه اهل خرد و دوستداران انديشه با كمترين امكانات و با ابتناء به فعاليت و كنش داوطلبانه جمع كثيري از علاقهمندان در حوزهها و شاخههاي چندگانه دانش و علوم انساني توانسته به نهادي موثر، خوشايند و مورد اطمينان فضاي علمي و عمومي تبديل شود كه خود سرمايهاي بس مهم است .نهادي بينمرزي و مقوي پيوندهاي جمعي بين عالمان علوم انساني و مهمتر بين انجمنهاي علمي حوزه علوم انساني.
فراموش نشود كه نبود و ضعف چنين پيوند و اتصالات در فرآيند رشد و توسعه جامعه ايران دغدغه و مساله غالب انديشمندان و ايرانشناسان بوده و هست ؛چرا كه بيتفاوتي، انفعال و نبود پيوندهاي جمعي كه مانع تعامل گفتوگو و انديشيدن ميشوند مانعي مهم در مسير مدنيت و كسب دستاوردهاي تازه ميشود. مگر غير اين است كه به تعبير انديشمندي تمدن از آنجا آغاز شد كه انسان به جاي سنگ، كلمه را پرتاب كرد و به گفتوگو و انديشيدن روي آورد. كارنامه خانه انديشمندان علوم انساني در فعاليت بيش از 10سالهاي كه داشته به خوبي نشان ميدهد كه دستاوردهاي قابل تحسيني داشته و حتي توانسته جاي خالي خيلي از فعاليتهايي كه ميبايست نهادهاي دانشگاهي براي انجام و تحقق آنها اهتمام مي داشتند ليكن به دلايل عديدهاي رغبتي نشان نداده و آنها را پي نگرفتهاند، را پر كند.
به اين سبب انتظار و توقع ميرود مجموعههاي اجرايي، عمومي، تقنيني و قضايي كشور خانه انديشمندان علوم انساني را به مثابه يكي از مهمترين زيرساختهاي اجتماعي و فرهنگي كشور به عنوان دستاوردي بدانند كه حفظ و تقويت آن كمك بزرگي به حفظ اعتماد و اميد صاحبان انديشه است. حفظ چنين نهاد و زيرساخت اجتماعي و فرهنگي و فراهمسازي مشوقها، فرصتها و تسهيل بسترهاي لازم بايد دغدغه سياستگذاران اجتماعي و فرهنگي كشور باشد كه اهتمام توسعه اجتماعي و فرهنگي كشور را درسر دارند و به جد بايد مانع از هر نوع فرصتستاني و ممانعتي شوند كه كنشگري علمي، اجتماعي و فرهنگيداوطلبانه و ميهندوستانه عالمان و اصحاب فرهيخته را مانع و موجب نااميدي و استيصال ميشود. چرا كه در شرايط امروز جامعه ايران به جاي مانعگذاريهاي بيدليل و ديوار ساختن بايد پل ساخت. بايد به گسترش شبكههاي ارتباطي و تراكم و تنوع آنها فزود. واقعيتي كه همبستگي اجتماعي را عموميت و فراخ بيشتري ميبخشد كمك كرد.
بيگمان به نظر ميرسد كه مجموعه بزرگ شهرداري تهران مجموعهاي نيست كه به چنين مجموعهاي نياز مبرم داشته باشد و مهمتر اينكه معاونت اجتماعي و فرهنگي آن داعيه گسترش مشاركتهاي اجتماعي و ظرفيتسازي براي تحقق كنشگري اجتماعي و فرهنگي دارد كه فعاليتهاي انجام شده چيزي جز مصداق واقعي فعاليتهاي داوطلبانه و دعوت به گسترش مشاركت جمعي و مدني نميباشد. خانهاي كه سرايي براي اميد و گرماي اجتماعي و تعاملات جمعي اصحاب انديشه و خرد است.
انتظار ميرود مجموعه نهاد شهرداري به ويژه معاونت اجتماعي و فرهنگي آن بنا به وظيفه ذاتي كه در بسط مشاركت و توسعه اجتماعي دارد همراهي و همگامي بيشتري را براي حفظ و نگهداشت اين نهاد مدني داشته باشد و اطمينان خاطر و اعتماد فعالان و كنشگران مدني آن هم در سطح عالمان علوم انساني را قرين مساعي خود سازد تا اينكه موجب يأس و بياعتمادي آنها شود.
استاد جامعهشناسي دانشگاه تهران